اولین نقاشی
سلام کوچولویه دوست داشتنیه من امروز که گذاشتمت مهد، ظهری زنگ زدم که حالت رو از مربی ات بپرسم که شکوفه جون ( همون مربی مهدت ) گفت که تازه خوابیدی و فعلاً نیاین بگیریدش و هروقت که بیدارشد من بهتون زنگ می زنم که بیاین و ببریدش .... منم حدوداً1.5 منتظر شدم که بهم زنگ بزنن ولی از انجایی که زنگ نزدن و تو هم سابقه نداره که انقدر بخوابی دلم شور زد و رفتم مهد و دیدیممممممممممممممم .... به به حلما خانوم تمام دستاش رنگیه و گفتن زود بیدار شده بود ولی چون داشت نقاشی می کشید ما دلمون نبومد زنگ بزنیم و گفتیم مشغول باشه ... به به دختره گلم چی کشیده ... این اولین نقاشیه زندگیته ... از خودت که م یپرسم چی کشیدی سرت رو تند تند تکون می دی و فک رکنم منظورت ...
نویسنده :
ندا
17:32