حلماحلما، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

نی نی تازه وارد ما

هفته 38

سلام دخمل من ... خوبي؟ جات كه خوبه؟ فردا وارده هفته 38 ميشم و هر لحظه داريم به اومدنت نزديكتر مي شيم ... وقتي وسايلتو مي بينم خيلي دوست دارم كه زودتر بياي بيرون و بياي تو بغلم ولي مي گن ني ني هرچي بيتشر تو شكمه مامانش بمونه براش بهتره و مثه ميوه رسيده اي ميشه كه رويه درخت برسه .... خيلي دوست دارم كه تو رو به روشه زايمانه طبيعي بدنيا بيارم و با تحقيقاتي هم كه كردم به اين نتيجه رسيدم ولي تو هنوز نچرخيدي و سرپا و خبردار وايسادي !!!   كي مي خواي بچرخي؟ يه وقت دير نشه فرشته كوچولويه من ؟ ...
6 خرداد 1391

تغيير پزشك

سلام دختر گلم خوبي خانمي؟ .... اين چند روزه حسابي شيطون شدي و دائم در حاله وول خوردن هستي ، ديگه از رويه لباسمم حركتات كاملاً واضح شده ...   اين چند روز درگير تغيير دادن پزشك معالجم بودم ... آخه اين 3 باره آخري كه رفتم برايه معاينه پيشه خانوم دكترم خودش اصلاً نبود بدونه اينكه اطلاعي بدن!! ... 2 بارش كه هيچي اصلاً معاينه نشدم و 1 بار هم همكاره ديگه رو گذاشته بود جايه خودش ... منم احساس كردم انگار به مريضاش اهميت نمي ده و اينه كه به فكر تغيير پزشكم افتادم و بالآخره 1 خانوم دكتره خوب پيدا كردم كه ه م مهربونه و هم مي گن كارش خوبه ... ديگه بيمارستانمم قطعي شده و اگه خدا بخواد مي خوام برم " پارسيان " ... به نظرم بيمارستا...
5 ارديبهشت 1391

سال 1391

سلام دختره گلم .... امسال عيد با سالهاي ديگه براي من و بابات فرق مي كرد .... امسال آخرين سالي بود كه من و بابايي با هم و 2 نفره سال جديد رو تحويل كرديم ... انشاءالله از ساله ديگه تو هم كنارمون هستيم .... عسسسسسسسسسيييييييييسسسسسسسسسسسسسم   اينم عكسه سفره هفت سين سال 91 ما هست تا انشاءالله ساله ديگه تو هم كنارمون باشي و خودت سفره مونو ببيني ...
5 ارديبهشت 1391

شنیدن صدای قلبت

بعد از اینکه مطمئن شدم تو اومدی تو زندگیه ما، رفتم پیشه خانوم دکترم اونم بهم تبریک گفت و چندتا آزمایش تکمیلی برای اطمینان انجام دادم  ... که خدا رو شکر همه چی خوب و نرمال بود ... تو یکی از این معاینات ماهیانه خانوم دکتر گفت صبر کن ببینم صدایه قلبشو می تونیم بشنویم یا نه؟ ... بعدش 1 دستگاهی رو گذاشت روی شکمم و دیدیم اووووووووووه اووووووووووووووه .... چقدر تند تند و با صدای بلند می زنه ... فکر کنم اشک تو چشام حلقه زده بود اولین بار بود که واقعاً باور کردم  1 موجوده زنده ای تو وجودم شکل گرفته و این برام خیلی لذت بخش بود .... امیدوارم همه خانوما این لحظه رو تجربه کنن ...
5 ارديبهشت 1391

هفته 32

سلام دختر گلم خوبی؟ در چه حالی؟ اونجا جات خوبه ، چیزی کم و کسری نداری؟ .... ببخشیدا این روزا استراحت من خیلی کمه و مثه قبل استراحت کافی ندارم و می دونم که تو هم اذیت می شی ولی سعی می کنم از این به بعد استراحتمو بیشتر کنم ... اتاقتو به اتفاقه مامان جون و خاله نگار و عمه شهرزاد چیدیم ... من که خیلی خوشم اومده و به نظرم خیلی قشنگ شده، سعی هم کردیم که توش از همه رنگها تنوع داشته باشه امیدوارم که تو هم خوشت بیاد ... دسته مامان جون و بابا علی درد نکنه .... به زودی زود و در اولین فرصت عکسهایه اتاقتو می ذارم .... فقط 1 چندتا خرده ریز داره که وقتی اونا تکمیل شدن از همشون برات عکس می ذارم  ...
5 ارديبهشت 1391

سيسموني

الآن تو هفته 33 هستم و شما هم حسابي در حاله وول خوردني .... بالاخره وقت كردم و چندتا عكس از سيسوني گرفتم ..... همه اينارو مامان جون و بابا علي با هزار تا عشق و علاقه برات گرفتن ... يادت باشه كه هيچوقت لطف ديگران رو ژايه وظيفه نذاري و هميشه قدردانه زحمات اطرافيانت باشي ....   خوب ببين خوشت مياد؟   اينم سرويسه رو تختي كه خودم خيلي دوستش دارم ...     اينم سته كالسكه، كرير، آغوشي، روروئك و ساك    اگه دوست داري بقيه اش رو ببيني برو ادامه مطلب ....     داخل كمدها و كشوها .... اينم قنداق فرنگي &nb...
5 ارديبهشت 1391

چیدن وسایل اتاق

سلام دختر گلم ... خوبی خانمی؟  5 شنبه شب تخت و کمدتو آوردن ... خیلی قشنگ بود و ما که خوشمون اومد امیدوارم تو هم خوشت بیاد ...  امروز هم قراره مامان جون و خاله نگار و عمه شهرزاد بیان تا اتاقتو با هم بچینیییییییییییییم .............  هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا      ...
27 فروردين 1391